English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (296 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
clearance diving U شیرجه رفتن برای پاک کردن مین شیرجه برای مین روبی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
whip stall U شیرجه قائم سوت کشیدن شیرجه کردن هواپیما
smothering U شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
smother U شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
smothered U شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
smothers U شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
strufe U با هواپیما شیرجه زدن شیرجه زیر اتش
nose dive U ناگهان شیرجه رفتن یا تنزل کردن
flop U شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
flopped U شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
flopping U شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
flops U شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
aerial pickets U شیرجه هوایی شیرجه از راه هوا
plunges U شیرجه رفتن
dive شیرجه رفتن
diving U شیرجه رفتن
picketing U شیرجه رفتن
nosedives U شیرجه رفتن
to plunge he first U شیرجه رفتن
nosediving U شیرجه رفتن
plunge U شیرجه رفتن
nosedive U شیرجه رفتن
nosedived U شیرجه رفتن
plunged U شیرجه رفتن
dived U شیرجه رفتن
bail out U پریدن و شیرجه رفتن در اب
power dive U شیرجه رفتن هواپیما
clear one's ears U متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
jackknife U بازو بسته شونده شیرجه رفتن
weight belt U کمربند با وزنه هایی برای سنگین کردن بدن غواص برای رفتن به عمق موردنظر
dive schedule U جدول حداکثر زمان و عمق استخر برای شیرجه جدول نشاندهنده عمق و زمان ماندن زیر اب غواص
dive bombing U بمباران کردن در حالت شیرجه
picketing U شیرجه کردن هواپیما یا هلی کوپتر
plunge U شیرجه
plunged U شیرجه
jackknife U شیرجه جک
springboarder U شیرجه رو
plunges U شیرجه
somersaulted U شیرجه
somersault U شیرجه
somersaulting U شیرجه
nosedived U شیرجه
dived U شیرجه
headers U شیرجه با سر
nosedive U شیرجه
header U شیرجه با سر
nosedives U شیرجه
nosediving U شیرجه
swan dive U شیرجه
somersaults U شیرجه
diver U شیرجه رو
dive شیرجه
power dive U شیرجه
forward dive U شیرجه رو به اب با چرخش
cutaway U شیرجه تو و پشت به اب
board U سکوی شیرجه
diving boards U تختهی شیرجه
diving board U تختهی شیرجه
spring board U تخته شیرجه
platforms U سکوی شیرجه
springboard U تخته شیرجه
boarded U سکوی شیرجه
reverse dive U شیرجه وارونه
springboards U تخته شیرجه
platform U سکوی شیرجه
somerset U شیرجه معلق
squat under the ball U توپگیری با شیرجه
swan dive U شیرجه فرشته
layout U شیرجه فرشته
layouts U شیرجه فرشته
tuck U شیرجه جمع
tucking U شیرجه جمع
tucks U شیرجه جمع
bomb out U شروع شیرجه از هواپیما
full gainer U شیرجه وارونه با پشتک
high board U سکوی شیرجه 3 متری
low board U سکوی یک متری شیرجه
dive angle U زاویه شیرجه هواپیما
flopper U دروازه بان شیرجه رو
armstand dive U شیرجه توام با بالانس
inward dive U شیرجه پشت به استخر
headlong U بی پروا شیرجه رونده
header U سردسته هواپیمای شیرجه
headers U سردسته هواپیمای شیرجه
back dive U شیرجه از پشت و فرود با پا
back flip U شیرجه پشتک وارو
towers U برج شیرجه به ارتفاع 01متر
tower U برج شیرجه به ارتفاع 01متر
back jackknife U شیرجه از جلو بصورت کارد
gainer U درخت ارغوان شیرجه از پشت
towered U برج شیرجه به ارتفاع 01متر
racing dive U شیرجه افقی دراغاز مسابقه
belly whopper U شیرجه شناگر برروی شکم
to jackknife <idiom> U سیخ شیرجه زدن [شنا]
degree of difficulty U درجه بندی حرکات مشکل شیرجه
diver badge U نشان پرواز با هواپیماهای شیرجه و عمودرو
to go away U ترک کردن برای رفتن و آوردن چیزی
to go to U ترک کردن برای رفتن و آوردن چیزی
beat up U شیرجه واپیمای مهاجم ونزدیک شدن ان بهدف
twist U واروکردن چرخش بدن در شیرجه روی محورعمودی
beat-up U شیرجه واپیمای مهاجم ونزدیک شدن ان بهدف
twists U واروکردن چرخش بدن در شیرجه روی محورعمودی
twisting U واروکردن چرخش بدن در شیرجه روی محورعمودی
to go catting [to look for sexual partners] <idiom> U رفتن برای دختر بلند کردن [اصطلاح روزمره]
target diving U شیرجه از ارتفاعات مختلف به روی اب بمنظور سنجش دقت
nose down U خارج شدن هواپیما از پروازتراز بطرف شیرجه و کاهش ارتفاع
pace lap U دور پیست را باهم رفتن برای گرم کردن ماشین در اغازمسابقه
kiosk U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosks U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
indexing U استفاده از کامپیوتر برای کامپایل کردن اندیس برای کتاب با انتخاب کردن کلمات و موضوعات مربوطه در متن
personal U متصل یا وصل در سیستم برای مشخص کردن یا تامین اجازه برای کاربر
intubation U فرو کردن لوله در حنجرهای برای برای نگاه داشتن .....دیفتری و مانندان
auto U توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
autos U توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
potatoes and point U سیب زمینی یا نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
bread and point U سیب زمینی و نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
liberal education U اموزش و پرورشی که برای روشن کردن فکر باشد نه برای مقاصد پیشهای
diagnostics U اطلاع و پیام سیستم پس از تشخیص خطا برای کمک به کاربر برای تصحیح کردن آن
turnaround time U زمان لازم برای فعال کردن برنامه برای تولید که کاربر خواسته است
conferencing U اتصال چندین کامپیوتر وترمینال به هم برای اجازه دادن به گروهی از کاربران برای ارتباط برقرار کردن
skimming U محصولی را با قیمت بالاعرضه کردن برای اطمینان ازمقاومت ان و متعاقبا" تخفیف تدریجی دادن برای توسعه فروش
badminton U بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
trip the light fantastic <idiom> U رفتن برای رقصیدن
prompt to go U اماده برای رفتن
dive bomber U هواپیمای بمب افکن شیرجه هواپیمای عمودرو
nose dive U شیرجه ناگهانی در هواپیما تنزل ناگهانی قیمت
pearl U شیرجه با دماغه تخته موج به گودی موج
to stretch one's legs U برای ورزش راه رفتن
fluctuability U امادگی برای بالاوپایین رفتن
sick call U تجمع برای رفتن به بهداری
gressorial U مناسب برای راه رفتن
ikon U نشانه گرافیکی یا تصویری روی صفحه نمایش که در سیستم محاورهای به کار می رود برای تامین یک روش ساده برای مشخص کردن یک تابع
turn out <idiom> U رفتن برای دیدن یا انجام کاری
to approach U به طرف کسی رفتن برای برخورد
to step out U برای مدت کوتاهی بیرون رفتن
to be coming up to meet U به طرف کسی رفتن برای برخورد
to come towards U به طرف کسی رفتن برای برخورد
shop around <idiom> U به مغازههای مختلفی برای خریدچیزی رفتن
to come to meet U به طرف کسی رفتن برای برخورد
sand shoes U یکجور گیوه برای رفتن در شن زار
timed U 1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
time U 1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
times U 1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code U زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
plug compatible U دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
to scramble for something U هجوم کردن با عجله برای چیزی [با دیگران کشمکش کردن برای گرفتن چیزی]
to be after somebody U پی [دنبال] کسی رفتن [برای کیفری مجازاتی]
hypnotizable U اماده برای خواب رفتن بوسائل مصنوعی
to ride on the bus U سوار اتوبوس شدن [برای رفتن به جایی]
shore leave U مرخصی ملوانان وافسران برای رفتن بخشکی
to go clubbing U به باشگاه [های] شب رفتن [برای رقص و غیره]
Where do I change for ... ? برای رفتن به ... کجا باید عوض کنم؟
to send round the hat U برای کسی اعانه جمع کردن کشکول گدایی برای کسی دست گرفتن
microsoft U بزرگترین طراحی و ناشر نرم افزار برای PC و Macintosh. ماکروسافت سیستم عامل را برای IBM PC سافت و پس برای ماکروسافت با مجموعهای از نرم افزارهای کاربردی
coach dog U یکجورسگ که برای رفتن دنبال درشکه تربیت میکنند
Where do I change for ... ? برای رفتن به ... کجا باید مترو را عوض کنم؟
Which bus do I take for the opera? U برای رفتن به اپرا کدام اتوبوس را باید سوار شوم؟
zone ride U کنار رفتن بعضی از بازیگران حریف برای دفاع از یک منطقه
Which bus do I take to Victoria Station? U کدام اتوبوس را برای رفتن به ایستگاه ویکتوریا باید سوار شوم؟
B register U 1-ثبات آدرس که به آدرس مرجع اضافه شده که محل مورد نظر را مشخص میکند 2-ثباتی که برای گسترده تر کردن اکومولاتور برای ضرب و تقسیم به کار می رود
leader U بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
leaders U بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
delete U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleting U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deletes U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleted U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
drive U چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drives U چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
vetoes U حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
veto U حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoed U حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoing U حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
strategies U طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategy U طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
infra red link U روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
IrDA U روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
c U استفاده از کامپیوتر برای کمک به دانش آموزان برای یادگیری یک موضوع
Ackerman's function U تابع بازگشتی برای بررسی توانایی کامپیوتر برای اجرای بازگشت
recall U برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
narrative U یادداشتها یا دستورات اضافی برای کمک به کاربر برای اجرای سیستم
recalls U برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
recalled U برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
narratives U یادداشتها یا دستورات اضافی برای کمک به کاربر برای اجرای سیستم
iil U دستگاه کنترل برای برای تولیدات صنعتی و سیستمهای کامپیوتر
teacloth U رومیزی برای میز چای دستمال برای خشکاندن فنجانها
teacloths U رومیزی برای میز چای دستمال برای خشکاندن فنجانها
bins U محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند
no show U مسافری که جا برای خودمحفوظ کرده ولی برای سفرحاضر نمیشود
bin U محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند
permanent U آنچه برای مدت طولانی یا برای همیشه باقی بماند
revenue tax U مالیاتی که برای افزایش درامد کشور است نه برای تاثیردربازرگانی
grammar U امکان نرم افزاری برای بررسی متن یا حرف برای صحت گزاری آن
redundancies U بررسی داده دریافتی برای کدهای افزوده صحیح برای تشخیص خطا
redundancy U بررسی داده دریافتی برای کدهای افزوده صحیح برای تشخیص خطا
grammars U امکان نرم افزاری برای بررسی متن یا حرف برای صحت گزاری آن
FDDI U اختصاری برای استاندارد FDD1 برای ارسال داده آنالوگ به صورت دیجیتال
open U سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
cat U استفاده از کامپیوتر برای بررسی یک ابزار یا برنامه برای یافتن خطاهای موجود
cats U استفاده از کامپیوتر برای بررسی یک ابزار یا برنامه برای یافتن خطاهای موجود
feedback U اطلاعاتی از یک منبع که برای تغییر دادن چیزی یا تامین پیشنهادی برای آن میباشد
HTTP U دستوری که جستجوگر برای درخواست وب سرور اینترنت برای اطلاعات صفحه وب میدهد
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1incentive
1affixation
1gorse melatonin
1strong
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com